۰۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۷:۲۱
داستان 1 :: رسول اکرم و دو حلقه جمعیت
رسول اکرم (ص ) وارد مسجد (مسجد مدینه (1)) شد، چشمش به دو اجتماع افتاد که از دو دسته تشکیل شده بود و هر دسته اى حلقه اى تشکیل داده سرگرم کارى بودند: یک دسته مشغول عبادت و ذکر و دسته دیگر به تعلیم و تعلّم و یاد دادن و یاد گرفتن سرگرم بودند، هر دو دسته را از نظر گذرانید و از دیدن آنها مسرور و خرسند شد. به کسانى که همراهش بودند روکرد و فرمود:"این هر دو دسته کار نیک مى کنند و بر خیر و سعادتند". آنگاه جمله اى اضافه کرد:"لکن من براى تعلیم و دانا کردن فرستاده شده ام"، پس خودش به طرف همان دسته که به کار تعلیم و تعلّم اشتغال داشتند رفت و در حلقه آنها نشست.
۹۳/۰۲/۰۵