بهار

وبلاگ شخصی سحر اکبری

بهار

وبلاگ شخصی سحر اکبری

۰۵ خرداد ۹۳ ، ۰۷:۱۶

داستان 21 :: نصیحت زاهد

گرمى هواى تابستان شدت کرده بود. آفتاب بر مدینه و باغها و مزارع اطراف مدینه به شدت مى تابید، در این حال مردى به نام محمد بن منکدر که خود را از زهاد و عباد و تارک دنیا مى دانست تصادفا به نواحى بیرون مدینه آمد، ناگهان چشمش به مرد فربه و درشت اندامى افتاد که معلوم بود در این وقت ، براى سرکشى و رسیدگى به مزارع خود بیرون آمده و به واسطه فربهى و خستگى به کمک چند نفر که اطرافش هستند و معلوم است کس و کارهاى خود او هستند، راه مى رود.
با خود اندیشید: این مرد کیست که در این هواى گرم ، خود را به دنیا مشغول ساخته است ؟! نزدیکتر شد، عجب ! این مرد محمد بن على بن الحسین (امام باقر) است ؟ این مرد شریف ، دیگر چرا دنیا را پى جویى مى کند؟! لازم شد نصیحتى بکنم و او را از این روش باز دارم . نزدیک آمد و سلام داد. امام باقر نفس زنان و عرق ریزان جواب سلام داد.
آیا سزاوار است مرد شریفى مثل شما در طلب دنیا بیرون بیاید، آن هم در چنین وقتى و در چنین گرمایى ، خصوصا با این اندام فربه که حتما باید محتمل رنج فراوان بشوید؟!
چه کسى از مرگ خبر دارد؟ کى مى داند که چه وقت مى میرد؟ شاید همین الا ن مرگ شما رسید. اگر خداى نخواسته در همچو حالى مرگ شما فرا رسد، چه وضعى براى شما پدید خواهد آمد؟! شایسته شما نیست که دنبال دنیا بروید و با این تن فربه در این روزهاى گرم ، این مقدار متحمل رنج و زحمت بشوید. خیر، خیر، شایسته شما نیست .
امام باقر دستها را از دوش کسان خود برداشت و به دیوار تکیه کرد و گفت :((اگر مرگ من در همین حال برسد و من بمیرم ، در حال عبادت و انجام وظیفه از دنیا رفته ام ؛ زیرا این کار، عین طاعت و بندگى خداست . تو خیال کرده اى که عبادت منحصر به ذکر و نماز و دعاست . من زندگى و خرج دارم ، اگر کار نکنم و زحمت نکشم ، باید دست حاجت به سوى تو و امثال تو دراز کنم . من در طلب رزق مى روم که احتیاج خود را از کس و ناکس سلب کنم . وقتى باید از فرا رسیدن مرگ ترسان باشم که در حال معصیت و خلافکارى و تخلف از فرمان الهى باشم ، نه در چنین حالى که در حال اطاعت امر حق هستم که مرا موظف کرده بار دوش دیگران نباشم و رزق خود را خودم تحصیل کنم )).
زاهد: عجب اشتباهى کرده بودم ، من پیش خود خیال کردم که دیگرى را نصیحت کنم . اکنون متوجه شدم که خودم در اشتباه بوده ام و روش غلطى را مى پیموده ام و احتیاج کاملى به نصیحت داشته ام

۹۳/۰۳/۰۵

نظرات  (۱)

سلام دوست من

از آگهی های استخدامی جا نمونی ...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی